یک - آنتونی کوپر، نظریهپرداز اخلاق قرن هجدهم، با یاری گرفتن از مفهوم تسکین کمیک -Comic Relief- در جستاری درباره آزادی شوخی و بذلهگویی مینویسد: جانهای آزاد و طبیعی مردان هوشمند که در حبس یا سلطه باشند، راههای دیگری برای رهانیدن خود از قید و بند پیدا میکنند و با ادا درآوردن، سخره و دلقک بازی به نحوی از تنگنای خود بیرون میآیند تا از کسانی که آنها را دچار محدودیت کرده اند انتقام بگیرند.
دو - این را کنار این حقیقت بگذاریم که در کمدی بر خلاف تراژدی، که پنجه در پنجه انداختن با هستهی سخت زندگی و سرنوشت است، انسان از آن هسته سخت «میگریزد» و با استهزاء، کاستیهای ناگزیر و بشری خود را وجهالمصالحه قرار میدهد.
سه - و به همین دلیل من از تمام جوکهای سیاسی -به فرم آشنای مسیجهای موبایلی- بیزارم، چرا که اغلب چیزی نیستند جز فرومایگیِ پاک کردن صورت مسئله و پاس دادن فرافکنانهی کاستیهای خود. حتی گریزگاهی آیرونیک هم نیستند، صرفن چرندند. تئوری کوپر با رفتار امروز ما، روزهای شکوه جملههای هجوآمیز، پذیرفتن سلطه، جور در میآید. جوک سیاسی در جامعه بسته، منتهای اظهار عجز است.
هجو شاید مولود سلطه باشد. سلطه ولی از مولود خود تغذیه میکند
دو - این را کنار این حقیقت بگذاریم که در کمدی بر خلاف تراژدی، که پنجه در پنجه انداختن با هستهی سخت زندگی و سرنوشت است، انسان از آن هسته سخت «میگریزد» و با استهزاء، کاستیهای ناگزیر و بشری خود را وجهالمصالحه قرار میدهد.
سه - و به همین دلیل من از تمام جوکهای سیاسی -به فرم آشنای مسیجهای موبایلی- بیزارم، چرا که اغلب چیزی نیستند جز فرومایگیِ پاک کردن صورت مسئله و پاس دادن فرافکنانهی کاستیهای خود. حتی گریزگاهی آیرونیک هم نیستند، صرفن چرندند. تئوری کوپر با رفتار امروز ما، روزهای شکوه جملههای هجوآمیز، پذیرفتن سلطه، جور در میآید. جوک سیاسی در جامعه بسته، منتهای اظهار عجز است.
هجو شاید مولود سلطه باشد. سلطه ولی از مولود خود تغذیه میکند